#شعرـ خودم
31 اردیبهشت 1404 توسط فوزیه شکاری گیسی
سلام مخاطب خاص دلم، آقا جان
تو را دوستت دارم با تمام وجود ،از ته دل و بنِ جان
چشمانم را میبندم خودم را میبینم نزد شاه ،در بهشت ایران
میبینم که میخواهم ضامنم باشی
با صدایی خسته کمی هم بی جان،
آرام میگویم: ای ضامن آهوی بیابان،…بابایم ،رضا جان…
من گمشده این کوی عاشقی ام تو مرا دریاب ،توپیدایم کن ای شاه ،شاه خراسان
من اهل همینجا بودم ،شهر خودتان،اری خراسان
عمریست دلم میهمانت بوده
تو میشناسی ،اری ،همانم ،همان طفل نادان
همان طفلی که گرفتند اورا از مادر ،ازین دامان
می خواهم دوباره برگردم به آغوشت
میهمان نمیخواهی ؟میهمانی آواره و ویران ،کمی هم سرگردان
شاید هم بی سر و هم بی سامان
میهمانی که آرزویش این است باشد در هیاهوی حرم، میان زائران
بطلب بابایم من امید دارم ،به امید دیدار….
❤️💛